شنتی دوا، دختربچه عجیب!
بعد از تکرار این داستان توسط شنتی، خانواده ی او تصمیم به برسی این موضوع میگیرند و بعد از تحقیقی متوجه میشوند که Muttra نام روستایی واقعی است که زنی به نام Ludgi که به تازگی از دنیا رفته در آن زندگی میکرد؛ این زن همچنین مادر سه فرزند هم بود!
والدین شنتی که بسیار متعجب شده بودند او را به این روستا برده و با کمال تعجب متوجه شدند کودک 4 ساله آنها به راحتی با لحجه محلی این روستا آشنایی کامل دارد و با مردم به زبان محلی حرف میزند!!
جالبه بدونید شنتی 24 راز مختلف از زندگی Ludgi را گفت که همگی کاملاً صححیح بودن.
..............................................
روح فردی جکسون
نکته جالب این است که در این تصویر، روح یک فرد مُرده وجود دارد!!!
این روح مربوط به فردی به نام فردی جکسون است که توسط پره یک هواپیما به شکل اتفاقی 2 روز قبل از گرفتن این عکس کشته شده بود و مراسم خاک سپاریش در روزی انجام شد که این عکس گرفته شد!
اگر در ردیف بالا، از سمت چپ به چهره چهارمین نفر نگاه کنید یک فردی عادی میبینید، ولی اگر کمی دقت کنید، میتوانید روح فردی جکسون را در پشت وی ببینید!
این عکس به تمامی کارکنان و همکاران فردی جکسون نشان داده شد و همگی بدون کوچکترین شک تایید کردند که او همان فردی جکسونی است که 2 روز پیش از دنیا رفت!
..............................................
کشتی SS Ourang Medan
یکی از کشتی های منطقه پیغام زیر را دریافت کرد:
تمامی خدمه به همراه کاپیتان کشتی مرده اند، من مُردم!
این پیغام توسط کد مورس و از کشتی ای به نام SS Ourang Medan ارسال شده بود.
با دریافت این پیغام، چند کشتی برای برسی موضوع و کمک به محل فرستاده میشوند که با ورود خدمه نجات به کشتی، همگی با وحشتناکترین صحنه زندگی خود مواجه میشوند!
تمامی خدمه کشتی به طرض عجیبی و همگی به یک حالت مُرده بودند؛
چشم های همه آنها باز بود و دست های آنها به حالت کشیده و صورت تمامی اجساد رو به سمت خورشید قرار داشت. تمامی چهره ها از ترسیدن شدیدی آنها قبل از مرگ خبر میداد. حتی سگ کشتی هم مُرده بود!!
خدمه نجات وقتی وارد اتاق دیگ بخار کشتی شدند، از شدت سرما به لرزه افتادند.... در حالی که دماء اتاق 100درجه سانتی گراد براورد شده بود.
بعد از پایان برسی، نتیجه بر این شد که کشتی را به لنگرگاه برگردانند، به محض بستن سیم های یدک کش، مه غلیظی شروع شده و کشتی SS Ourang Medan به همراه تمامی خدمه خود منفجر شده و هیچ اثری از آن باقی نماند.
..............................................
رد پای شیطان
این رد پا شبیه سُم بوده و اندازه اش نیز حدود 1.5 تا 2.5 اینچ اندازه گیری شد.
این رد پا نشان میداد که صاحب آن حدود 100 مایل راه رفته و گاها تغییر مسیر داده ولی نکته شگفت انگیز این بود که در طول مسیر، رد پا هیچگاه قطع نمیشد!
با دنبال کردن رد پاها، مردم به چندیت دیوار، رودخانه و یا گاها طویله رسیدند که همانطور که گفته شد، این رد پاها همگی به شکل مستقیم بوده و از روی همه این موانع رد شد!
این رد پای عجیب روی سقف طویله، دیوار و مکان هایی بود که وسط راه این شخص قرار داشت!
مردم روستای دوان، به این ردپاها لقب "رد پای شیطان" را داده اند.
یاد آورد میشوم که در 12 مارس 2009 هم در همین روستا چنین رد پایی مشاهده شد که تصویر بالا مربوط به این زمان است.