سوتی های جدید ایرانی (متن)

—————————————————-



فرهنگ غلط غذا خوردن ایرانی ها : آروق



یارو آلمانیه که توپست قبلی تعریفشوکردم روز اول عیدهمراه پسرعموم اومدخونه مادربزرگم

م اهم همگی اونجا جمع بودیم وتقریبا جمعیت زیادی بودیم.

وقتی سفره روانداختن همه نشستن یاروالمانیه باتعجب داشت فیلم میگرفت ودهنش بازمونده بود.

خلاصه شروع به خوردن کرد بعدازی مدت که داشتن میخوردن شوهرعمه ما هم که راننده تاکسی و از قوم بنی هندل

یه لیوان نوشابه میخوره و پشت بندشم یه اروق بلندکه خونه روبه لرزه درمیاره میزنه.

یارو آلمانیه که دونفر با شوهر عمم فاصله داشت بلندشد رفت دستشویی وهرچی خورده بود روبالا اورد بنده خدا.



—————————————————-



سوتی آقای قصاب : این جا گاو نداریم



یه بار رفته بودم قصابی دم عید بود. خیلی هم شلوغ بود.

قصابه گوشت هر کی آماده میشد اینجوری صداش میزد: گوساله کی بود؟ گوسفند بیا اینجا .

به من گفت تو گوسفندی من گفتم نه من گاوم.

گفت گاو نداریم همه یا گوسفندن یا گوساله.

Top of Form



—————————————————-



سوتی در جواب دادن به نظر استاد:



سر کلاس ریاضی نشسته بودیم و استاد داشت یه چیزی رو توضیح میداد که من هنوزم که هنوزه نفهمیدم چی بود .

منم داشتم طبق عادت همیشگیم فضولی میکردم و بچه های کلاس رو اذیت میکردم .

مث اینکه وقتی من داشتم به کار شریف خودم ادامه میدادم استاد از یکی از دخترای آدم فروش کلاس یه سوالی کرد

دختره هم بلد نبود گفت چرا از این عادل نمیپرسین که همش داره ما رو اذیت میکنه …

استادم تا اون موقع اصلن یادش نبود که من جزو دانشجوهاش هستم سریع گفت عادل کیه؟

یهو دیدم مث فیلم اسپارتاکوس همونجایی که همه سر نیزه ها به طرفش نشونه رفته همه انگشتای بچه های کلاس به طرف من دراز شده ..

استاد گفت خوب آقای عادل .. بگو بینم چی میشه جواب ..

من که اصلا نه میدونستم سوال چیه نه اینکه اگه سوالم میدونستم جواب و بلد نبودم با پام به بغل دستیم زدم اونم گفت اول ایکس رو «تنهاش» میکنیم ..

منم با افتخار گفتم استاد اول ایکس رو «تنهایی» میکنیم …

یهو یکی از کسایی که بد جوری از دستم زخم خورده بود از ته کلاس گفت یعنی منو نمیبری با خودت تک خور؟



—————————————————-



سوتی در دیدن فیلم : این بازیگر فیلم پورن هست





آقا یه سری با مامانم نیمه های شب پای ماهواره بودیم ،داشتیم فیلم میدیدیم که از یکی از کانال های ایتالیا پخش میشد

نوبت رسید به پیام های بازرگانی وسط فیلم ، (که چون نیمه شب بود تبلیغا اکثراً خاک بر سری بود)

یه تبلیغ آب پرتقال بود که البته با یکی خانوم های پورن استار لزبین

( سیلویا سینت ،البته سیلویا لز نیست ولی خوب تو اون تبلیغ بود دیگه ،خخخخخخ)

من با دیدن سلویا (و اینکه میدونستم قاعدتا تبلیغی که پورن استار توش بازی کنه چه چیزی خواهد بود)

خواستم تیریپ نجابت بردارم به مامانم گفتم بزن بره اونور

مامانم گفت چرا ؟

گفتم بابا طرف پورن استاره

گفت یعنی چی ؟

گفتم یعنی همون فیلم سوپر بازی میکنه

مامانم چشاش ۴ تا شد پرسید تو از کجا میدونی ؟

دیدم به به ،بد پی پی کردم ، گفتم مامانم من خوابم میاد میرم بخوابم ،بقیشو نمیبینممن

مامانم :@ :@

سیلویا سینت ))

پسر همسایه طبقه بالایی :آیکون ترول

عارمان های عمام راحل :|

کمپانی تبلیغات خاک بر سری )))



—————————————————-



خاطره خنده دار دیدین عکس های مستهجن



یه شب داشتم تصاویر مستهجن با کامپیوتر نگا میکردم کونم نمیشد برم در اتاقو ببندم گفتم الان دیر وقته کسی بیدار نیست

غافل از اینکه ابجیم اومده دیده بعدشم مامانمو بیدار کرده بیاد ببینه خلاصه ابرو برامون نمونده

(هر چی میکشیم از این ک… گشاد میکشیم)

فرداش مامانم اومده منو نصیحت میکنه که در جوانی پاک بودن شیوه ی پیغمبری ست ورنه هر گبری به پیری میشود پرهیزگارو از این حرفا در پایان برا اینکه به ما دلگرمی بده میگیه لیسانستو که گرفتی فوق لیسانستو که قبول شدی برات میرم خواستگاری.

خووووو مادره من دو ساعت مخ مارو کار گرفتی با این جمله ی اخر همشو که پروندی



—————————————————-



زرنگ بازی کارمند بانک: حساب شما خیلی کمه



دختره تو بانک داشت حساباروبرام توضیح میداد که، اره این سپرده کوتاه مدته ولی اگه زود درش بیاری سود نمیکنی وباید توش نگهش داری ،،،

منم عمداً باز میپرسیدم یعنی اصلن درش نیارم ؟

دختره خل باز میگفت : هرچی بیشترتوش باشه به نفع خودته ، من واسه خودت میگم .

گفتم یعنی برای شما ضررنداره زیاد توش باشه؟

یهو قیافش عوض ش دولی خودشو نباخت وایندفعه با پوزخند گفت :

البته موجودی شما انقدرکمه که اصلاً حسابو ببندید بهتره.



—————————————————-



خنده دار : بچه بی ادب





خالم ی نوه داره سه سالشه چندروز پیش موقع بازی مخوره زمین ومیبرنش دکتر.

تودرمانگاه باباش میاد میگیرتش تا دکترسرشو بخیه کنه اینم گریه میکرده میگفته

(یکم بی ادبه)

پدرسگ ولم کن بیشعور ولم کن پدرسگ ولم کن بیشعورولم کن……..

مامانش میگه حسین زشته به اقای دکتر نگو

این فسقلیم باگریه برمیگرده میگه منکه با این خرو نیستم به بابای خودم هستم

دکتر:))))))))))

باباش|||||||||||||

مامانش^^^^^^^^^^^





—————————————————-

خاطره خنده دار : لوله در اتوبوس



یه روز واسه خونه دو متر لوله خریده بودم.

سر خط سوار اتوبوس شدم و لوله هه رو عمودی بغل صندلیم نگه داشتم.

تو مسیر هرکی سوار میشد به هوای اینکه لوله اتوبوسه میومد محکم اونو میگرفت.

وقتی رسیدم سر ایستگاه بلند شدم به اونایی که به لوله چسبیده بودن گفتم:

ببخشید ، اگه ممکنه اینو ولش کنین. میخوام پیاده شم.





—————————————————-



خوردن توپ فوتبال به جای حساس



دوم دبیرستان زنگ ورزش داشتیم فوتبال بازی میکردیم

( کلاسمونم همه شرّ بودند)

آقا وسط بازی یکی‌ از بچه‌ها یه شوت سنگین کرد دروازبان تیم مقابل اومد مهار کنه که توپ محکم خورد اونجایی که نبایس میخورد…

بیچاره داشت از درد به خودش می‌پیچید

دبیر ورزشمون اومد بالا سرش هی‌ بهش میگفت بشین پاشو این همکلاسی ما که از بقیه شیطون تر بود رفت از تو کیفش یه اسپری خوشبوکننده در آورد اومد به دبیر گفت آقا ما اسپری بی حسی آوردیم میخواید دوستمونو کمکش کنی

م آقا تا دبیر گفت باشه…

دست و پای دروازه بان بیچاره رو گرفتن ۴.. ۵ نفری بردنش توی رخت کن

حالا این میدونست اینا مسخره بازی در میارن داد میزد و التماس میکرد ولم کنید خوب شدم خوب شدم اینا از این طرف می‌خواستن شلوار از پاش بکنن…

آقا اصن یه وضی هر موقعه یادم میاد خندم میگیره…





—————————————————-

بلند کردن دختر و مرام پیک موتوری



آغا امشب یه صحنه دیدم از خنده رود برشدم:-))))))))))

تو خیابون فلامک شمالی بودم خلوت بود.دیدم دوتا داف شاسی بلند مامان مامان با قر اطفار دارن میان بالا،واقعا ناز بودن.

بعدش یه پرادو ۴ در اومد واسشون بوق زد زیاد تحویل نگرفتن،بعدش یه هیوندا کوپه اومد پشت پراد واستاد بوق زد،

داف یه خورده نزدیک پرادو شدن

بعد چند ثانیه یه پراید اومد پشت کوپه

دافا رفتن پیش در پرادو باهاش صحبت کردن

بعد چند ثانیه یه پیک موتوری باحال ومشتی (قیافش مثل امین حیایی تو اخراجی ها) اومد پشت پیکان واستاد هی بوق میزد بعد داد زد:

راننده پرادو… راننده پرادو..توقف بی جا مانع کسب میباشد لطفا برو به منم نوبت برسه عجله دارم یه پیک فوری دارم…

آغا این که گفت دافا خندیدن سوار پرادو شدن و بقیه ماشینا هم سریعا متواری شدن،بعدش موتوری به من گفت حال کردی بازار گرمی

پرادوX-( کوپهX-( دافا:D موتور:-) موتور سوار:P





—————————————————-

سوتی در اثر کم شنوایی



یه رفیق داشتم گوشش یه مدت مشکل پیدا کرده بود صداهارو خوب نمیشنید.

از این قطره مطره ها تو گوشش میریخت یه بارم عمل کرد.خلاصه الان بهتره.

اون زمان که تو پیکش بود یه بار سر کلاس بوده یه دختره کنارش نشسته بوده گفت:

امروز چه حس بدی بهم دست داده…

رفیق ما هم به گفته ی این بچه ها نه گذاشته نه برداشته(درست نوشتم؟) زرتی بهش بلند تو کلاس گفته:

چی امروز بدم دستت…

دیگه خودتون کلاس دانشجویی رو ۱درصد تصور کنید چطوری رفته هوا





—————————————————-

سوتی دختر سر به هوا : جا گذاشتن موبابل



یه بار که خیلی دیر داشتم از یونی برمیگشنم تو اتوبوس خابم برد

یه هو بیدار شدم دیدم تو ایستگاهم سریع پیاده شدم اومدم این سمت خیابون سوار تاکسی بشم

تاکسی هم زود اومد, تا سوار شدم یادم افتاد گوشیم رو پام بود تو اتوبوس, داد زدم گفتم آقا نگه دار

پریدم پایین رفتم اونور خیابون خودم رو انداختم جلو یه پرایدی گفتم آقا گوشیم تو اون اتوبوسس داره میره

یه آقای میان سالی بود گفت بیا بالا ایستگاه بعدی بهش می رسیم.

داشتیم میرفتیم یه دفعه صدای زنگ گوشیم از تو کیفم بلند شد!

کلی خجالت کشیدم گفتم آقا شرمنده فک کردم افتاده من دیگه پیاده میشم,

راننده هم گفت نه دخترم شما خسته ای حالت خوب نیست

تا دم خونه رسوندم! :دی





—————————————————-



سوتی خشتک پاره



پسر عمه بابام که قرنی ۱ بار میان خونه مون و خیلی کم باهاشون رفت و آمد داریم اومده بودن خونه مون …

منم خیلی شیک و مجلسی مثل با کلاسا نشسته بودم روو مبل .

دختراش هم هی منو نیگا میکردن و پچ پچ میکردن و زیر زیرکی میخندیدن .

منم خر کیف شده بودم و توو دلم میگفتم: ایووول . عجب جذبه ای دارم که اینا ازم خوششون اومده …

خلاصه مهمونی تموم شد و با خانواده نشسته بودیم و پشتشون غیبت میکردیم (خخخخخ)

که یهو برادرم گفت : نیما !! اوون چیه ؟؟ چرا خشتک شلوارت پاره ست ؟!!!!!!

ینی تا صبح داشتم به رووح اوون ۲ تا دختر و عمه محترمشون عرض ارادت میکردم

(اقتباس از کتاب تابیل خدایی) :دی







—————————————————-

سوتی و اعترافات احمقانه درست کردن قایق کاغذی



باید اعتراف کنم در عنفوان کودکی یکبار با کاغذ قایق درست کردم بعد برای اینکه خیس نشه با روغن نباتی چربش کردم بخدا استعدادام از بین رفت



—————————————————-



جک : کجا میری



هنوزم که هنوزه ، هستند کسایی که وقتی میخوای بری بیرون میـپـرسن: ” کجا !؟ “

و بلافاصله بعد از شنیدن جواب ” میــــرم بیرون “

از طرف شما قانع شده و به آرامش خاصی میرسند



—————————————————-

سوتی های شیرین کودکان : جبهه بودی؟



یکی از بچه های بامزه ی فامیل اسمش علی است.۳ یا ۴ سالشه.

در خلال تفنگ بازی. از باباش میپرسه بابا تو توی جنگ، جبهه بودی؟ یا نه؟

باباش میگه آره پسرم سرباز که بودم جبهه هم بودم.

علی در ادامه ی سوالاش از باباش میپرسه!

راستشو بگو ببینم عراقی بودی یا ایرانی؟

بابای علی :؟؟؟

مامان علی:))

حضار محترم. خخخخخخخخخخخخخخ



———————————————-

جک با ادبی : نمونه اسپرم پیرمرد

یه پیرمرده میره واسه آزمایش؛ دکتر یه قوطی بهش میده میگه فردا نمونه اسپرمتو واسم بیار.
فردا پیرمرده میاد اما قوطی خالی خالی بود.
دکتر دلیلشو میپرسه، پیرمرده میگه:
آقای دکتر شب تو خونه با دست چپم سعی کردم نشد، با دست راست امتحان کردم بازم نشد. زنم اومد با دست چپش سعی کرد نشد، با دست راستشم نشد، حتی با دهن امتحان کرد نشد. اخر از زن همسایه کمک خواستیم اما بازم نشد.
دکتره کف میکنه میگه: از زن همسایه کمک خواستی؟
پیرمرده میگه اره آقای دکتر، حتی آب جوشم روش ریختم اما در این قوطی لعنتی باز نشد.



———————————————-

یه داستان آموزنده که اصلا داغونم کرد : شکاندن گلدان

مرد نصفه شب در حالی که مست بوده میاد خونه و دستش می خوره به کوزه ی سفالی گرون قیمتی که زنش خیلی دوستش داشته، میوفته زمین و میشکنه

مرد هم همونجا خوابش می بره…زن اون رو می کشه کنار و همه چیو تمیز می کنه…
صبح که مرد از خواب بیدار میشه انتظار داشت که زنش جر و بحث و شروع کنه و این کارو تا شب ادامه بده …مرد در حالی که دعا می کرد که این اتفاق نیوفته میره اشپزخونه تا یه چیزی بخوره …
که متوجه یه نامه روی در یخچال می شه که زنش براش نوشته…

زن : عشق من صبحانه ی مورد علاقت روی میز آمادست …
من صبح زود باید بیدار شدم تا برم برای ناهار مورد علاقت خرید کنم…
زود بر می گردم پیشت عشق من
دوست دارم خیلی زیاد….مرد که خیلی تعجب کرده بود
میره پیشه پسرش و ازش می پرسه که دیشب چه اتفاقی افتاده بود؟پسرش می گه : دیشب وقتی مامان تو رو برد تو تخت خواب که بخوابی و شروع کرد به اینکه لباس و کفشت رو در بیاره تو در حالی که خیلی مست بودی بهش گفتی …هی خانوووم ، تنهااااام بزار ، بهم دست نزن…
من ازدواج کردم…